لبخندی از خدا

هر آدمی لبخندی از خداست ...

۲ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است

یه روز بارونی ...

سلام

امروز بعد از چندین ماه زود اومدم خونه smiley

از صبح خیلی سرد بود و هوا ابری. از ظهر هم یه کم بارون اومد.

نمی دونم چرا روزای ابری و بارونی انقدر دل من میگیره ...

شایدم یکی از دلایل زود اومدنم همین حالمه و خواستم تنها باشم.

با خودم فکر می کنم حالا که زود اومدم خونه باید خیلی از کارای عقب موندمو انجام بدم و شب هم زود بخوابم، اما میدونم تا آخر شب تو تختمو پا لب تاپ، شبم دیر میخوابم و فردا صبحم به خودم کلی بد و بیراه میگم که چرا دیر خوابیدم و وقتمو هدر دادم ...

بیخیال ...

نزدیک اذان مغربه angel

می گن موقع اذان یکی از زمان هایی هست که دعا به اجابت می رسه.

واسم خیلی خیلی دعا کنید ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ستاره

یه شروع تازه ...

سلام ...

همیشه شروع هر کاری خیلی سخته. آدما در مقابل تغییر مقاومت میکنن.

نمی دونم اینجا میتونه جای دفتر خاطراتمو واسم پر کنه یا نه!

 الان مشکل اینجاست که نمیدونم از کجا باید شروع کنم.

از خودم و احساساتم بگم یا از کارم ...

فقط میدونم الان زیاد حالم روبراه نیست و دوست دارم یه دل سیر گریه کنم crying

خیلی بده که گاهی فکر میکنم خدا منو نمیبینه و حرفامو نمیشنوه ...

قسمت بد ماجرا اینه که یه مدته با خدا قهرم. امروز یه کم آشتی کردم اما هنوز خیلی ازش دلگیرم ...

واسم خیلی دعا کنید. شاید خدا به حرفای شما گوش بده sad

 

پ ن: چه شروع بد و ناامیدکننده ای ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ستاره