سلام.

از آخرین باری که تو وبلاگم مطلب گذاشتم تقریبا 3 ماه می گذره. توو این مدت مهمترین اتفاق زندگی من رقم خورد. با همه بلاتکلیفی ها و دودلی که داشتم توکل بر خدا کردم و جلو رفتم. راستش رو بخواید بیشتر خودمو هل دادم. میشه گفت خودمو توو عمل انجام شده قرار دادم. 

یه موقع به خودم اومدم دیدم سر سفره عقدمو دارم سوره یوسف رو میخونم و همه منتظرن بله منو بشنون.

دیگه زمان فکر کردن و قول و قرار گذشته بود و وقت عمل به همه اون حرفا فرا رسید.

8 تیر 1396 شروع یه زندگی تازه واسه من بود. منی که از همه چیز خسته بودم.

بعد از 5 سال انتظار و بلاتکلیفی باورش سخت بود. هنوزم که هنوزه گاهی به خودم که فکر میکنم باورم نمیشه همه اون سختیا تمام شد.

البته توو هر مقطع زندگی شکل مشکلات تغییر میکنه. 

امیدوارم خدا به هیچ بنده ایش پشیمونی نده.

الهی آمینheart